نامی برای خدا. او قدرت زیادی دارد. هیچ کس قوی تر از خدا نیست. او دشمنی ندارد که بتواند او را شکست دهد. او بر همه کسانی که با او مخالفت می کنند غلبه می کند.

میزی (معمولاً سنگی) که در آن کشیشان حیوانات را می سوزاندند و هدایای دیگری را به عنوان قربانی* برای خدا یا خدایان دروغین می دادند. سازه ای مرتفع با بالای تخت که برای خدا یا خدای دروغین قربانی می کنند. سفره مقدس.

شخصی از خانواده شما که مدتها پیش زندگی می کرد.

یک موجود روح*. به خدا خدمت می کنند. آنها پیام های او را برای مردم می آورند. فرشته ای برای کمک به افرادی که به خدا اعتماد دارند و بخشی از خانواده خدا هستند، نیکی می کند. برخی از فرشتگان از خدا دور شدند. به این فرشتگان بد، ارواح شیطانی* می گویند. آنها برای شیطان کار می کنند*.

برای نشان دادن اینکه شخصی برای خدا برگزیده شده است، با روغن علامت گذاری کنید. توسط روح القدس مشخص شود*. کاهنان و اولین پادشاهان اسرائیل زمانی که انتخاب شدند روی آنها روغن ریختند.

مردی که خدا برای رهبری کلیسای خود انتخاب کرده است*. یکی از 12 مردی که عیسی به عنوان یاران ویژه خود انتخاب کرد. یکی برای آوردن پیام فرستاده شد. یکی از 12 شاهدی که عیسی مسیح برای موعظه* انجیل* خود فرستاد.

جعبه ای ساخته شده از چوب. موسی قوانینی را که خدا به او داده بود در این جعبه مخصوص نگه داشت. کشیش جعبه را در مقدس ترین مکان معبد قرار داد. قایقی که نوح ساخت، کشتی نیز نامیده شد.

یک معلم یا رهبر برای لحظه ای کسی را زیر آب می گذارد. سپس فرد از آب بالا آورده می شود. به این ترتیب نشان می دهیم که پیام را باور داریم. ما از گناه خود برگشته ایم*. خداوند ما را پاک ساخته است. پس از برخاستن عیسی از قبر، این راهی بود برای نشان دادن اینکه ما به مسیح و کلیسای او تعلق داریم*.

برای دنبال کردن چیزی که مطمئن هستید درست است. به کسی اعتماد کردن؛ به کسی اعتماد داشتن وقتی به کسی اعتماد می‌کنم که درست باشد.

کسی که عیسی را به عنوان خداوند می شناسد و می پذیرد*. شخصی که به*عیسی اعتماد دارد.

نام دیگری برای کتاب مقدس*؛ نوشته های پیامبران* و رسولان*; همه کتابهای عهد عتیق و جدید*.

گفتن یا انجام دادن کاری خوب برای کسی؛ از کسی خوب صحبت کردن دادن چیزهایی به کسی که به آنها احترام بگذارد. از خدا بخواهی که به کسی نیکی کند. فراخواندن برای اتفاقات خوب برای کسی؛ برای جدا کردن شخصی برای منافع خاص.

کلمه ای برای تماس با کسی که چیزهای خوب زیادی دریافت می کند. کلمه ای برای صدا زدن کسی که مقدس نگه داشته می شود*.

کارهای خوبی که خدا برای ما انجام می دهد. وقتی از خدا می خواهیم که به ما کمک کند تا چیزهای خوب دریافت کنیم، برکت می خواهیم.

هدیه ای برای خدا (یا خدای دروغین) که مردم برای سوزاندن آورده اند. هنگامی که کشیش حیوانی را برای قربانی می کشت، آن را سوزاند و به عنوان هدیه به خدا تقدیم کرد.

کسی که خدا مسح کرده است*. عیسی مسیح است. او برگزیده خداست; مسیح*.

شخصی که همه چیز درباره عیسی مسیح را دنبال می کند و به آن ایمان دارد. چیزی که از مسیح است. شخصی که از آنچه عیسی آموخت و انجام داد پیروی می کند.

گروهی از مردم که از عیسی مسیح پیروی می کنند و به او ایمان دارند. جلسه یا گردهمایی کسانی که به مسیح ایمان دارند. همه کسانی که به مسیح ایمان دارند.

گفتن اینکه کارهای اشتباهی انجام داده اید؛ گفتن که به خدا ایمان داری.

وقتی دو یا چند نفر با هم توافق دارند؛ وقتی خدا و مردم با قول دادن به چیزی توافق کنند; وقتی خدا و شخص یا مردمی با یک چیز خاص موافقت می کنند.

هنگامی که خدا جهان و هر چیزی را که هست خلق کرد. هر آنچه خدا آفریده است.

دو تکه چوب با هم ثابت شده اند. رومیان مردم را با بستن آنها بر روی صلیب مجازات می کردند تا بمیرند. عیسی در این راه مرد. حمل صلیب به معنای این است که خود را در اولویت قرار ندهی، بلکه عیسی و دیگران را در اولویت زندگی خود قرار دهیم.

برای استفاده از کلمات بد؛ آرزوی بدی برای شخص گفتن کلمات قوی علیه یک شخص؛ وقتی شخصی به خاطر حرف بدی که کسی علیه او گفته است ناراحت است.

کسی که می خواهد کارهای مشابه دیگری را انجام دهد و از آنها بیاموزد. کسی که از دیگری پیروی کند و از او بیاموزد. شخصی که به عیسی ایمان دارد و از چیزهایی که او تعلیم می دهد پیروی می کند.

چیزهایی که از یا از خدا هستند.

نام دیگری برای شیطان*. شیطان* بدترین ارواح شیطانی* است. شیطان دشمن خدا و قومش است.

یک مرد یا زن مسن؛ مردانی که کلیسای اولیه را رهبری می کردند*؛ یک رهبر کلیسا*.

یکی از نامه هایی که توسط یکی از اولین پیروان عیسی نوشته شده است. نامه ای از یک رسول*. بسیاری از این نامه ها بخشی از عهد جدید* بخشی از کتاب مقدس هستند.

چیزهایی که همیشه بوده و خواهند بود. چیزی که آغاز و پایانی ندارد; چیزی که هرگز تغییر نمی کند.

چیزهایی که برای همیشه ادامه دارند.

بد؛ برعکس خوب؛ شرور؛ بد کردن؛ چیزهایی که به کسی صدمه می زند.

روح بد* که برای شیطان کار می کند* و کارهای بد می کند.

افرادی که اغلب برای مدت طولانی مجبورند سرزمین خود را ترک کنند. زمانی که یهودیان * از سرزمین اسرائیل * گرفته شدند.

ایمان داشتن به کسی یا چیزی؛ موافقت کردن و انجام دادن چیزهایی که خدا تعلیم می دهد. انجام آنچه خدا می گوید حتی زمانی که به نظر سخت می رسد. واقعاً در مورد چیزهای خدا و پسرش عیسی مطمئن باشید. مطمئن شوید که کتاب مقدس حقیقت دارد. «ایمان» به معنای چیزهایی است که مسیحیان* می‌گویند درباره عیسی صادق است.

پر از ایمان باشید* و از چیزی که فکر می کنید درست است حرکت نکنید. صادق بودن برای انجام کار درست؛ پیروی از راه های خدا.

رفتن به دنبال کسی که رهبری می کند. مردان و زنانی که به عیسی ایمان دارند و آنچه او می گوید انجام می دهند.

رحمت کردن* و به یاد نیاوردن چیزهای بد علیه کسی. آزاد کردن کسی از کارهای اشتباهی که انجام می دهد. رها کردن کسی از مجازات وقتی خدا ما را می بخشد، کارهای نادرستی را که ما انجام می دهیم بر علیه ما نمی بیند.

افرادی که یهودی نیستند*؛ افرادی که خدا را نمی شناسند; مردم از همه ملل که یهودی نیستند*.

هر چیزی که خدا را زیبا و بزرگ می کند. مثل یک پادشاه بزرگ؛ نوری درخشان از خدا یا عیسی.

بدون خدا بودن؛ جدا از خدا؛ کسی که خدا را نمی شناسد، به او اعتقاد ندارد یا به او اهمیت نمی دهد.

مژده برای همه این است که خدا از طریق عیسی مسیح مردم را از گناه نجات می‌دهد. بشارت کارهایی که عیسی با زندگی، مرگ و زنده شدنش برای ما انجام داده است. پیام خداوند به ما؛ چهار کتاب در ابتدای عهد جدید*.

هدیه ای از خداوند که نباید به خاطر کارهای بدی که انجام داده ایم دریافت کنیم. آنچه خدا به ما می دهد، زیرا او با ما بسیار مهربان است. کمک و امان از خدا ما نمی‌توانیم با کار کردن برای آن فیض را دریافت کنیم.

وقتی می دانیم کارهای اشتباهی انجام داده ایم و نسبت به آنها احساس بدی داریم. وقتی برای کارهای اشتباهی که انجام داده ایم احساس شرم می کنیم.

مکانی که خدا و مسیح در آن هستند. خانه آینده مردمی که خدا را می شناسند. مکان شادی و آرامش* که در آن خدا زندگی می کند و حکومت می کند. مکانی که افرادی که خدا و عیسی را می شناسند پس از مرگ به آنجا خواهند رفت. آسمانی که خدا ساخته است.

زبان یهودیان*; نام دیگری برای یک یهودی*; شخصی از اسرائیل*.

مکانی که مردم همیشه از خدا جدا هستند. جایی که افرادی که خدا را نمی شناسند پس از مرگ به آنجا می روند.

خدا چگونه است. متفاوت و بهتر از همه چیزها؛ همه خوب بدون هیچ بدی در آن؛ چیزی که خدا دارد؛ جدا از گناه*; تمیز کردن.

روح القدس خداست، همانطور که خدای پدر و خدای پسر نیز همین گونه است. عیسی وعده داد که روح القدس را برای همه کسانی که او را پسر خدا می شناسند بفرستد. هیچ کس روح القدس را نمی بیند، اما او با روح کسانی که عیسی را می شناسند می پیوندد. روح القدس به شخص کمک می کند تا از عیسی پیروی کند و کارهای نیک انجام دهد.

برای اینکه به دنبال چیز آینده ای باشید که خدا وعده داده است.

شیئی ساخته شده از چوب، سنگ یا فلز برای پرستش مردم* به جای خدای واقعی. تصویری از شخص یا شیئی که مردم به جای خدا می پرستند*. خدای دروغین؛ چیزی که بیشتر از خدا دوستش داریم و به جای او قرار می دهیم.

نام جدید یعقوب از طرف خدا؛ تمام قوم متولد شده از ابراهیم، اسحاق و یعقوب و فرزندانشان. گروهی از مردمی که خدا انتخاب کرد. آن قسمت از زمینی که خدا به قوم اسرائیل داد که در آن پادشاه شمال سلطنت می کرد. همه مردم یهودی*.

مردم اسرائیل؛ مردمی که یهودی هستند* و در اسرائیل زندگی می کنند.

شخصی که از خاندان ابراهیم و اسحاق و یعقوب است. شخصی که از ایمان * یهودیان پیروی می کند.

کسی که درست یا غلط را می گوید. شخصی که تصمیم می گیرد آیا کسی کار درست یا غلط انجام داده است. برای تصمیم گیری درست یا نادرست؛ صحبت کردن علیه کسی که اشتباه کرده است.

وقتی خدا می گوید چه چیزی درست است یا نادرست. وقتی کسی می گوید چه کسی خوب است یا بد. هنگامی که مردم توسط خدا یا مسیح آزمایش می شوند.

کیفیت کاملاً منصف بودن و درست بودن؛ روشی که خداوند در برخورد با آنچه ساخته است درست است. کار درستی که خداوند با تمام آنچه ساخته است انجام می دهد.

برای اصلاح نزد خدا از طریق مرگ و بازگشت به زندگی عیسی مسیح. گفتن اینکه کسی با خدا درست شده است.

جایی که یک پادشاه حکومت می کند. سرزمینی که در آن یک پادشاه حکومت می کند. ملکوت خدا جایی است که خدا حکومت می کند.

گوسفند کوچکی مانند حیواناتی که به عنوان قربانی* در معبد به خدا داده می شود*.

عیسی بره خدا نامیده می شود. این نشان می‌دهد که عیسی قربانی* بود که برای ما تقدیم شد. او این کار را کرد تا خدا کارهای بدی را که انجام می‌دهیم ببخشد.

نام خدا در کتاب مقدس*؛ نامی که هنگام اطاعت از عیسی برای عیسی به کار می بریم. کسی با اقتدار این بدان معناست که خداوند بر همه چیز حاکم است.

مهربان بودن با افراد بد؛ کمک به کسانی که نیازمند یا مشکل هستند؛ عشقی که خداوند در بخشش نشان می دهد. محبت و خوبی خدا؛ تاسف خدا نسبت به همه آنچه ساخته است.

بنده خاص خدا. نامی که خدا برای عیسی مسیح برگزید. شخصی که خدا فرستاد تا مردم را از خشم خدا در برابر گناهشان نجات دهد* و پادشاه آنها باشد. تنها کسی که می تواند مردم را با خدا درست کند. کسی که دوباره خواهد آمد تا برای همیشه بر پادشاهی خدا حکومت کند. مسح شده خدا مسیح کلمه یونانی مسیح است. خدا به یهودیان وعده داد که مسیح آنها را نجات خواهد داد و پادشاه آنها خواهد بود. وقتی عیسی آمد، باور نکردند که مسیح است. یهودیان* هنوز منتظر یک مسیح هستند.

کارهای شگفت انگیزی که خداوند با قدرت خود انجام می دهد. یک چیز شگفت انگیز که نشان می دهد پیام یک شخص از جانب خداست.

چیزی که پنهان است. چیزی که نمی دانیم یا نمی توانیم آن را درک کنیم. چیزی که فقط در صورتی می توانیم بدانیم که خدا به ما کمک کند آن را بشناسیم.

آخرین قسمت کتاب مقدس که نویسندگان پس از برخاستن عیسی از مردگان نوشتند. این در مورد چیزهایی است که عیسی انجام داد و آموزش داد و در مورد کلیسا *.

هدیه ای برای خدا (یا خدایان دروغین) از سوی کشیش و مردم. حیوانی که باید به عنوان قربانی تقدیم شود*.

بخش اول کتاب مقدس؛ کتاب‌های* مقدسی که مردم قبل از تولد عیسی نوشته‌اند.

یک روز مقدس* مهم برای یهودیان*. هر سال در این روز غذای خاصی می خوردند. این برای یادآوری این بود که خداوند در زمان موسی آنها را از بردگی در مصر آزاد کرد.

داستانی، مانند داستان‌هایی که عیسی گفت، برای توضیح چیزهایی که او آموزش داد. ضرب المثل یا داستانی که از آن می توان دو چیز را فهمید یا جایی که چیزی پنهان شده است.

محل خدا جایی که افرادی که خدا را می شناسند هنگام مرگ به آنجا می روند. جایگاه روح یک شخص پس از مرگ بدن او، برای کسانی که خدا را می شناسند.

وقتی با خدا یا افراد دیگر نمیجنگیم. وقتی هیچ مشکلی در ذهن یا روح خود نداریم*; زمانی که ما با دیگران دوستانه هستیم.

زمانی که هر سال یهودیان* برای غذایشان از خدا تشکر می کنند. زمانی که خدا روح القدس* را به کلیسا داد*.

گروهی از یهودیان* که فکر می کردند تمام دستورات خدا را رعایت می کنند. آنها چیزهایی را که عیسی تعلیم داد دوست نداشتند. آنها فکر می کردند که هیچ راه اشتباهی ندارند، بنابراین بسیار مغرور شدند.

برای اینکه بگوییم یک فرد چقدر خوب است. تا به خدا بگوییم که او چقدر بزرگ است، مانند زمانی که ما برای او دعا می کنیم و می خوانیم.

گفتن مژده درباره عیسی مسیح به شخص یا گروهی از مردم؛ برای توضیح حقیقت در مورد خدا.

مردی که برای یهودیان به خدا هدیه داد و حیوانات را سوزاند. مردی را که خداوند برای خدمت به او انتخاب کرد. مردی که برای خدایان دروغین قربانی کرد.

کلمات و داستان هایی که خداوند به یک شخص داده است. کلماتی که از چیزهایی می گوید که در آینده اتفاق می افتد. کلماتی که یک پیامبر* می گوید یا می نویسد.

گفتن چیزهایی که در آینده اتفاق خواهد افتاد؛ صحبت کردن با کمک خدا (یا خدای دروغین) و از طرف خدا (یا خدای دروغین).

کسانی که می‌توانستند به دیگران بگویند که خدا چه می‌خواهد. مردمی که مدتها پیش برای خدا صحبت کردند. کسی که از چیزهایی که در آینده اتفاق خواهد افتاد گفت. شخصی که کلماتی را که خدا به آنها داده بود به زبان آورد.

آهنگ هایی که به خدا می گوید چقدر خوب و بزرگ است و برای ما چه کرده است. آهنگ هایی برای زمانی که خدا را ستایش می کنیم. یکی از کتابهای عهد عتیق*.

وقتی کسی بهای آن را می‌پردازد تا فردی در زندان آزاد شود. برای پس گرفتن با دادن پول; برای برگشتن، بازگرداندن از یک مکان خطرناک، زمانی که از مشکلی کمک دارید. مسیح چه کرد وقتی جانش را داد تا خدا ما را به خاطر کارهای بدی که انجام دادیم ببخشد.

بازگشتن از گناه* برای انجام کاری که خدا از ما می خواهد. تصمیم بگیرید که کارهای بدی را که قبلا انجام داده اید انجام ندهید. وقتی ذهن خود را از چیزهای بد دور می کنید.

از مرگ زنده شوید، پس از مرگ دوباره زنده شوید.

چیزی که خدا به مردم می شناسد. نام آخرین کتاب کتاب مقدس.

اجرای معیارهای خدا برای حق. وقتی خداوند شخصی را با او درست می کند; مردم را خدا پاک می بیند نه دشمنانش.

یک روز استراحت که در آن افراد اجازه کار ندارند. در عهد عتیق*، شنبه بود (از غروب جمعه تا غروب روز شنبه). روز هفتم هفته برای یهودیان*. این یک روز ویژه برای یهودیان *، برای انجام کارهایی است که مورد رضایت خداوند است.

آنچه برای خدا جدا شده است. چیزی که خداوند برای خود نگه داشته است. چیزی که خداوند آن را مقدس می کند*.

کشتن حیوانی به عنوان پیشکش برای خدا تا خدا یک چیز بد را ببخشد. به بنی اسرائیل گفته شد که برای خدا قربانی کنند. معمولاً این حیوان مخصوصی بود که کاهنان آن را می کشتند و در محراب می سوزاندند*. برخی از مردم برای خدایان دروغین قربانی کردند. چیزی را که انسان برای هدفی خاص از آن دست می کشد، می توان قربانی نیز نامید. از طرف کسی (خداوند) از چیزی که برای شما مهم است کنار بگذارید. خود را به کار برای خدا پیشنهاد دهید. مرگ مسیح برای ما.

یک شخص مقدس*؛ همه کسانی که به عیسی به عنوان خداوند اعتماد دارند. نامی برای همه قوم خدا.

وقتی خدا فردی را از نتیجه و قدرت گناه نجات می‌دهد*; برای نجات یک فرد از نتایج بد چیزهای بد در زندگی خود.

نامی برای بدترین ارواح بد. دشمن اصلی خدا؛ شیطان* که به نام شیطان نیز شناخته می شود. رهبر ارواح شیطانی* دشمن خدا و هر کاری که خدا انجام می دهد.

عیسی، کسی که ما را نجات می‌دهد. کسی که نجات می دهد کسی که ما را به خدا از کارهای بدی که انجام داده ایم بازگرداند. کسی که ما را از کارهای بدی که دیگران با ما کرده اند نجات می دهد.

نوشته های کلام مقدس* خدا؛ نام دیگری برای کتاب مقدس*؛ کتابی که حقیقت خدا را می گوید و نشان می دهد که عیسی خداوند*، نجات دهنده* و مسیح* است.

یک تکه کاغذ بلند یا پوست حیوان. دور دو قطب چوبی ثابت شده است. معمولاً روی آن نوشته شده است.

کسی که از یک گروه گوسفند مراقبت می کند. کتاب مقدس* گاهی می گوید که خدا مانند یک شبان است. او به مردم خود اهمیت می دهد. عیسی گفت که او شبان خوب است. او جان خود را برای مردمش (گوسفندان) می داد.

وقتی مردم کارهایی را علیه خدا یا دیگران انجام می دهند. وقتی از دستورات خدا اطاعت نمی کنیم; وقتی آنچه را که خدا می خواهد انجام نمی دهیم. شری* که در ماست و از بدو تولد داریم.

کسی که قوانین خدا را زیر پا می گذارد. شخصی که کارهای خلاف خدا انجام می دهد.

بخشی از یک شخص که ما نمی توانیم آن را ببینیم که در طول زندگی ما وجود دارد و پس از مرگ ما زندگی می کند. خداوند وقتی به آدم و حوا جان داد، روحی به آنها داد. روح یک شخص را گاهی روح شخص می نامند*.

موجودی که بدن ندارد و کسی نمی تواند آن را ببیند. خدا روح است خداوند موجودات روحی دیگری (فرشتگان*) ساخته است که ما نمی توانیم آنها را ببینیم که می توانند خوب یا بد باشند. روح یک شخص را گاهی روح شخص می نامند.

خانه ای که سلیمان برای احترام به خدا ساخت. ساختمان مخصوصی که یهودیان* برای احترام به خدا ساختند. آنها برای ملاقات و گفتگو با خدا به آنجا رفتند. معبد در شهر اورشلیم بود. ملل دیگر معابدی برای احترام به خدایان دروغین ساختند.

یک کلمه دیگر برای عهد*؛ یک توافق یا قول خاص وقتی خدا و مردم بر امر خاصی توافق کردند، عهد می بندند*. توافق بین دو یا چند نفر.

صندلی مخصوص که یک پادشاه در آن نشسته است. این مکانی است که پادشاه از آن حکومت می کند.

گروهی که شروع یا هدف مشترکی دارد. پسران یعقوب هر کدام خانواده ای داشتند. آن خانواده ها به عنوان قبایل اسرائیل شناخته شدند. این قبایل به نام پسران یعقوب نامگذاری شدند.

کلمه ای که برای صحبت از خدای یگانه استفاده می کنیم که سه شخص است. کلمه ای که برای صحبت در مورد خدای پدر، خدای پسر و خدای روح القدس استفاده می کنیم*.

برای دنبال کردن چیزی یا شخصی که فکر می کنید درست است. به کسی یا چیزی باور داشتن؛ ایمان داشتن* و عمل به ایمان*; باور کردن به کسی که فکر می کنید حقیقت را می گوید.

کسی که هرگز برای داشتن رابطه جنسی با شخص دیگری نبوده است. هنگامی که خدا نزد او آمد، مریم مادر عیسی باکره بود. او هرگز با مردی نبوده است.

رویایی که کسی می تواند در حالی که بیدار است ببیند. در کتاب مقدس، خدا از رویاها برای صحبت با قوم خود استفاده می کند. خداوند به پیامبران رؤیاهایی داد تا آنچه را که می خواست به مردم بگویند. همه رویاها از خدا نمی آیند.

یک قول. اغلب در کتاب مقدس*، این یک وعده* مقدس است که به خدا یا در برابر او داده شده است. عهد بی احتیاطی یا عمل نکردن به نذری که کرده اید گناه است.

هنگامی که با خدا هستیم چگونه باید عمل کنیم. با دعا به او احترام می گذاریم. برای او می خوانیم و مدح می کنیم. ما در برابر او خم می شویم تا او را گرامی بداریم. عبادت راهی است که نشان دهیم خدا بزرگ است و او را دوست داریم. برای نشان دادن عزت به خداوند؛ به گونه ای عمل کند که خدا را خشنود کند. بعضی ها خدا را نمی پرستند. آنها خدایان دروغین را می پرستند.

آنچه که شخص در هنگام عصبانیت بسیار احساس می کند. کاری که یک فرد در هنگام عصبانیت بسیار انجام می دهد. خشم خدا همان چیزی است که در هنگام عصبانیت از گناه احساس می کند*; کار درستی که خداوند در هنگام عصبانیت با افرادی که گناه می کنند انجام می دهد*.

نام دیگری برای شهر اورشلیم؛ شهر قوم خدا؛ کوه مقدس در اورشلیم؛ شهر خدا در بهشت*.

هارون برادر موسی بود. او به او کمک کرد تا مردم را از مصر خارج کند. او اولین کاهن اعظم بود. اما او همیشه مردم را به شیوه ای عاقلانه هدایت نمی کرد.

ابراهیم پدر همه یهودیان است. نام او ابرام بود. سپس خداوند نام او را تغییر داد. خداوند به او قول داد. او گفت که خاندان ابراهیم ملت بزرگی خواهند شد. خداوند از طریق یکی از فرزندانش به همه ملل دیگر برکت خواهد داد.

ابسلوم پسر داوود بود. او به پدرش روی آورد و سعی کرد پادشاهی* را از او بگیرد. او در جنگ جان باخت. این دیوید را بسیار ناراحت کرد.

آدم اولین انسانی بود که خدا آفرید. خداوند آدم را از خاک آفرید.

ادونیا پسر داوود بود. او فکر می کرد که پادشاه بعدی خواهد بود. اما داوود تصمیم گرفت که پادشاه بعدی نباشد. سلیمان به جای آن پادشاه خواهد شد.

آگریپا یک رومی بود. زمانی که پولس در زندان بود، او حاکم بود. او سخنان پولس را شنید و گفت که نباید در زندان باشد. اما او اجازه نداد آزاد شود.

آگور از خاندان یعقوب نبود. اما او بسیار عاقل بود. بسیاری از سخنان حکیمانه او در کتاب امثال آمده است.

آمازیا پادشاه یهودا بود. او قبل از تبعید پادشاه بود*. او در یک نبرد بزرگ پیروز شد. اما او از راه های خدا پیروی نکرد.

عمون یکی از پسران لوط با یکی از دخترانش بود. عمون ملتی در شرق رود اردن شد. عمونیان اغلب با اسرائیل جنگیدند*.

عاموس پیامبری* بود که با قوم اسرائیل صحبت کرد. کتاب او از کتب انبیاء صغیر است*.

فرشته یک موجود روح است. خداوند آنها را برای خدمت به او آفرید. گاهی از فرشتگان برای رساندن پیام به او استفاده می کرد. خداوند آنقدر فرشته آفرید که نمیتوانیم آنها را بشماریم. اما همه فرشتگان از خدا پیروی نکردند. برخی از آنها روی برگرداندند. آنها دشمن خدا شدند. آنها به ارواح شیطانی* معروف شدند. شیطان* رهبر آنهاست. روزی خداوند شیطان* و فرشتگانش را در آتشی خواهد انداخت که هرگز خاموش نمی شود.

آپولوس یک یهودی* بود که از عیسی پیروی کرد. او می توانست خوب صحبت کند. او به مردم افاسوس کمک کرد که بدانند چگونه از عیسی پیروی کنند.

یک رسول مردی بود که برای صحبت کردن به جای عیسی فرستاده شد. عیسی این مردان را انتخاب کرد. هر یک از آنها زمانی را با عیسی سپری کردند. هر یک از آنها عیسی را پس از بازگشت از مرگ دیدند. خدا از آنها برای راه اندازی کلیسای خود استفاده کرد و عهد جدید را به ما داد.

در زمان پادشاهی داوود، آساف به مردم کمک کرد تا پرستش کنند*. او آهنگ های زیادی نوشت. برخی از این سرودها در کتاب مزامیر گنجانده شده است.

آشوری‌ها دشمن قوم خدا بودند. آنها در سرزمین آشور زندگی می کردند. آنها ارتش بزرگی داشتند. آنها سالها با قوم خدا جنگ کردند. یک روز آمدند و خیلی ها را بردند.

بلعام یک پیامبر بود*. اما او پیامبری* از اسرائیل* نبود. یکی از پادشاهان خارجی از او خواست لشکر اسرائیل را نفرین کند. او این کار را نمی کرد. اما او مرد خوبی و یا پیامبر دانا نبود. او در راه بود تا یک کار احمقانه انجام دهد که حیوانی که سوارش بود جلوتر نمی رفت. وقتی او با حیوان صحبت کرد، حیوان با او صحبت کرد.

جانور یکی از دشمنان خدا در آخرین کتاب کتاب مقدس است. سعی می کند با خدا بجنگد. اما عیسی بر او غلبه می کند. او هیولا را در آتشی قرار می دهد که هرگز خاموش نمی شود.

بلشصر پادشاه بابل بود. او یک مهمانی داشت. در طول مهمانی، چیزهایی را که پدرش از معبد گرفته بود بیرون آورد*. او به این چیزها احترام نمی گذاشت. هیچ احترامی برای خدا قائل نبود. دستی ظاهر شد و پیامی روی دیوار نوشت. بلافاصله پس از آن، ایرانیان بابل را ویران کردند.

بنیامین کوچکترین پسر یعقوب بود. زمین او در جنوب بود. پس از دو نیم شدن اسرائیل، خانواده او در سرزمین یهودا ماندند. سال ها بعد، پل در این خانواده به دنیا آمد.

بلداد یکی از دوستان ایوب بود. او به ایوب توصیه هایی کرد. توصیه او مفید نبود.

بوعز در زمان داوران زندگی می کرد. او زمینی در اسرائیل داشت*. وقتی زن جوانی را دید که از مزرعه او غلات می گیرد، به او علاقه مند شد. چندی نگذشت که او را به همسری گرفت. نام او روت بود.

اینها مردمی از سرزمین کنعان بودند. قبل از اینکه فرزندان ابراهیم در آنجا زندگی کنند، این سرزمین کنعان نامیده می شد. این نام سرزمینی بود که خدا وعده داده بود به ابراهیم بدهد.

قیصر لقب پادشاه رومیان بود. کتاب مقدس به بسیاری از این مردان اشاره می کند. اولین نفر پادشاهی بود که در زمان تولد عیسی کنترل را در دست داشت.

قابیل پسر آدم و حوا بود. بر خدا خشم گرفت و برادرش را کشت.

کالب در زمان موسی سرباز بود. او دوست جاشوا بود. او به سرزمینی رفت که خدا به ابراهیم داد.

مسیح عنوانی است که برای نامگذاری عیسی به کار می رود. به معنای "برگزیده" است. این راهی است که مسیحیان اولیه می گفتند که عیسی مسیح است*.

کلمه مسیحی به معنای کسی است که از مسیح پیروی می کند. این اسمی نبود که خودشان انتخاب کنند. مردم آنها را مسیحی خطاب کردند زیرا آنها همیشه در مورد مسیح صحبت می کردند. آنها به شیوه ای زندگی می کردند که عیسی نیز زندگی می کرد.

کلیسا گروهی از مردم است که خدا را می شناسند. این گروهی از مردم هستند که به عیسی ایمان دارند. کلیسا زمانی آغاز شد که بسیاری از مردم سخنان پیتر را شنیدند و ایمان آوردند. آنها به آنچه او در مورد عیسی گفت ایمان آوردند. بیشتر و بیشتر مردم ایمان آوردند. و کلیسا رشد کرد و رشد کرد.

کولسیان مردمی بودند که در شهر کولوس زندگی می کردند. افراد زیادی در آنجا بودند که به عیسی ایمان آوردند. پولس با افراد زیادی از این شهر ملاقات کرد. او نامه ای نوشت تا به آنها کمک کند تا درباره عیسی بیشتر بدانند. آن نامه اکنون بخشی از کتاب مقدس است.

کرنلیوس یک سرباز رومی بود. اما او برای خدای اسرائیل احترام قائل بود*. فرشته ای نزد او آمد و به او گفت که برو و پطرس را بیاور. پیتر چند کلمه برای او داشت. او به دنبال پیتر فرستاد. او آمد. کورنلیوس به آنچه پیتر گفت ایمان داشت. او اولین غیر یهودی* است که در کتاب اعمال رسولان ذکر شده است.

خلق نامی است که برای خدا استفاده می شود زیرا او همه چیز را ساخته است. او همه چیزهایی را که می‌توانیم ببینیم و چیزهایی را که نمی‌توانیم ببینیم، خلق کرد.

کوروش پادشاه ایران بود. او به یهودیان گفت که می توانند پس از تبعید به سرزمین خود بازگردند*.

دانیال در دوران تبعید پیامبر* بود. او در بابل زندگی می کرد. خدا به او کمک کرد تا بداند چگونه رویاها را درک کند. خداوند چیزهای زیادی در مورد آینده به او گفت.

داوود پادشاه تمام اسرائیل* بود. خداوند به داوود وعده داد. او به داوود گفت که یکی از پسرانش برای همیشه پادشاه خواهد بود.

دبورا یکی از داوران بود. او به اسرائیل کمک کرد تا بر دشمنان خود غلبه کند. او هم مثل یک پیامبر بود*. او برای خدا برای مردم صحبت کرد. داستان او را می توان در کتاب قضات یافت. یکی از آهنگ های او نیز در آنجا ضبط شده است.

شیطان نام دیگری برای شیطان است. شیطان رهبر ارواح شیطانی* است. او دشمن خداست. او به باغ آمد تا آدم و حوا را فریب دهد. او برای ایوب مشکلات زیادی ایجاد کرد. اما خدا او را بدون مجازات برای همیشه رها نمی کند. خداوند او را در آتشی می اندازد که هرگز خاموش نمی شود.

الیهو یکی از دوستان ایوب بود. او به ایوب توصیه هایی کرد. توصیه او مفید نبود.

الیاس یک پیامبر* بود. او برای خدا با قوم اسرائیل سخن گفت. پادشاه ایلیا را دوست نداشت. ملکه هم او را دوست نداشت. اما خدا مراقب او بود. او در اسرائیل معجزات بسیاری کرد. او بر بسیاری از پیامبران* خدای دروغین بعل غلبه کرد.

الیفاز یکی از دوستان ایوب بود. او به ایوب توصیه هایی کرد. توصیه او مفید نبود.

الیشع یک نبی بود*. او سالها به ایلیا کمک کرد. وقتی ایلیا نزد خدا رفت، الیشع جای او را گرفت. او شگفتی های زیادی در زمین انجام داد. خداوند به او قدرت بزرگی داد.

الیزابت در سنین پیری پسری داشت. نام او را جان گذاشت. پیامبر شد*. روزی عیسی را تعمید داد. او با مریم، مادر عیسی، خویشاوندی داشت. مریم قبل از اینکه عیسی را به دنیا آورد به ملاقات او رفت.

اپافرودیتوس رهبر کلیسای فیلیپی بود. زمانی که پولس در زندان بود به ملاقات پولس آمد. برایش پول هم آورد. وقتی آنجا بود مریض شد. وقتی حالش بهتر شد به خانه برگشت. پل او را برادر و شریک نامید.

افسسیان مردمی از شهر افسس بودند. یک کلیسای قوی* آنجا بود. پولس زمانی را در آنجا گذراند و چیزهای زیادی به آنها آموخت. نامه ای به مردم آنجا نوشت. آن نامه اکنون بخشی از کتاب مقدس است*.

عیسو بزرگترین پسر اسحاق بود. او نعمتی را که باید از آن او می شد، دریافت نکرد. فرزندان او از خدا پیروی نکردند.

استر در سرزمین پارس زندگی می کرد. او یک یهودی* بود. او ملکه شد. او به نجات مردمش از دست دشمنانشان کمک کرد.

حوا اولین زنی بود که خدا آفرید. خداوند حوا را از استخوانی از پهلوی آدم آفرید.

حزقیال یک کاهن و یک نبی بود*. او در دوران تبعید در بابل زندگی می کرد. او برای خدا برای مردم آنجا صحبت کرد. خداوند از او خواست تا کارهای عجیب و غریب زیادی انجام دهد تا پیام خود را به مردم برساند. او همیشه اطاعت می کرد. او به آنها گفت که خدا بابل را مجازات خواهد کرد. و آنها یک روز به سرزمین خود باز می گردند.

عزرا پس از تبعید یک کشیش بود*. او عده ای از مردم را به سرزمین بازگشت. او به آنها یاد داد که دوباره از خدا پیروی کنند.

پیامبر دروغین یکی از دشمنان خدا در آخرین کتاب کتاب مقدس است. او دروغ می گوید و بسیاری از مردم را فریب می دهد.

گایوس رهبر کلیسا* و از دوستان یوحنا بود. او در نامه خود چیزهای خوبی در مورد این مرد می گوید.

اینها افرادی بودند که در منطقه ای به نام غلاطیه زندگی می کردند. شهرهای زیادی در آن منطقه وجود داشت. متعلق به رم بود. اما کلیساهای زیادی در آنجا وجود داشت. پولس برای آنها نامه نوشت. او نگران بود که آنها دیگر آنچه را که به آنها می گفت باور نمی کنند. او به آنها گفت که در برابر معلمان دروغین بایستند.

یهودی نامی بود که به هر قومی که یهودی نبود اطلاق می شد*. فرقی نمی‌کند که مردم از چه ملتی آمده‌اند، اگر یهودی* نبودند، غیریهودیان* نامیده می‌شوند.

غول ها مردان یا زنانی هستند که بسیار بزرگ هستند - بسیار بزرگتر از اکثر مردم. زمانی که داوود جوان بود غول هایی در این سرزمین وجود داشتند. پس از آن نیز سالها در این سرزمین زندگی کردند.

گیدون یکی از داوران بود. او دشمنان* اسرائیل را از سرزمین بیرون راند. خداوند نزد او آمد و به او گفت که چه کند. گیدئون ارتش بسیار کوچکی داشت. اما او با کمک خدا بر ارتش بزرگی غلبه کرد.

جالوت غولی بود که برای دشمنان اسرائیل جنگید. داوود او را با سنگ کشت.

گومر همسر هوشع نبی* بود. او به او وفادار نبود.

حبقوق یک پیامبر بود*. او برای خدا به مردم یهودا سخن گفت. او از مشکلات بسیار در یهودا ناراضی بود. پس از خدا خواست تا اوضاع را اصلاح کند. خدا با او صحبت کرد و گفت که او می‌خواهد قومی شیطانی را برای مجازات یهودا بفرستد. این امر حبقوم را خوشحال نکرد. او ماجرا را در کتابش به ما گفت.

هاجر خدمتکار سارا بود. ابراهیم از او فرزندی داشت. این باعث مشکلات زیادی شد.

حجی یک نبی بود*. برای مردمی که از تبعید برگشته بودند برای خدا صحبت کرد. او می خواست آنها به سوی خدا بازگردند. او به آنها گفت معبد را تعمیر کنند*.

هامان خدمتگزار پادشاه ایران بود. از یهودیان متنفر بود*. او تصمیم گرفت برای کشتن آنها نقشه بکشد. اما مردخای نقشه خود را کشف کرد. هنگامی که پادشاه متوجه شد هامان مرد بدی است، او را به دار آویخت. نقشه او عملی نشد و یهودیان* نمردند.

حزقیا پادشاه یهودا بود. زمانی که او پادشاه بود، لشکری بر اسرائیل* و سامره در شمال غلبه کرد. کارهای خوب زیادی کرد. معبد را تعمیر کرد*. او کشیش را وادار کرد که به مردم کمک کند تا دوباره خدا را پرستش کنند. اما زندگی او پایان خوبی نداشت. دشمنان به یهودا آمدند که او نتوانست بر آنها غلبه کند. آنها ثروت زمین و معبد را گرفتند*.

هوشع یک پیامبر بود*. او برای خدا برای قوم اسرائیل سخن گفت. خداوند به هوشع گفت که با زنی ازدواج کند. این زن به هوشع وفادار نبود. بنابراین خدا از این استفاده کرد تا نشان دهد که اسرائیل* نیز به خدا وفادار نبوده است.

اسحاق پسر ابراهیم بود. خداوند او را در دوران پیری به ابراهیم داد. او پسری بود که خدا به او وعده داده بود.

اشعیا نبی* در یهودا بود. او برای خدا با پادشاهان یهودا سخن گفت. او کتابی نوشت که جزئی از پیامبران بزرگ است*.

اسرائیل نامی بود که خداوند به یعقوب داد. او 12 پسر داشت. فرزندان او را بنی اسرائیل می نامیدند. اسرائیل همچنین نام ملتی شد که از خانواده او برخاسته است. هنگامی که مردم وارد سرزمینی شدند که خدا به آنها داده بود، نام اسرائیل بود.

یعقوب پسر اسحاق بود. او پسران زیادی داشت. خدا با یعقوب صحبت کرد و نام او را به اسرائیل تغییر داد. فرزندان او به بنی اسرائیل* معروف شدند. چون در زمین غذا نبود، برای یافتن غذا به مصر رفتند. یعقوب در آنجا درگذشت. خانواده او 400 سال در آنجا ماندند.

جیمز رهبر اولین کلیسا بود*. او برادر عیسی بود. او نامه ای نوشت که بخشی از کتاب مقدس است*.

یفتاح قاضی* بود. او به حفظ امنیت مردم اسرائیل کمک کرد. او همچنین یک قول احمقانه داد.

ارمیا برای مردمی که در اورشلیم زندگی می‌کردند، پیامبر بود. او قبل از سوزاندن شهر زندگی می کرد.

یربعام یک پادشاه بود. قوم اسرائیل* دو ملت شد. یک ملت در شمال بود. یک ملت در جنوب بود. یربعام اولین پادشاه قوم در شمال شد. نام آن ملت اسرائیل*.

یسی مردی از خانواده یهودا بود. او پسران زیادی داشت. خدا پسرش داود را به پادشاهی اسرائیل برگزید*.

عیسی پسر خداست. او به دنیا آمد تا مردم را از گناهشان نجات دهد*. او مسیحی* است که مردم مدتها منتظر او بودند.

یهودی شخصی است که از خاندان ابراهیم، اسحاق و یعقوب باشد. یهودی کسی است که ایمان * یهودیان را باور دارد. به آنها عبری* نیز می گویند. هرکسی که بخشی از قوم اسرائیل* بود به عنوان یهودی* شناخته می شد.

یزابل ملکه شریر* شاه آخاب بود. او با ایلیا عصبانی بود. می خواست او را بکشد. او موفق نشد. او با مرگ وحشتناکی درگذشت.

یوآب یک سرباز بود. او بخشی از ارتش داوود پادشاه بود. او به او کمک کرد تا با دشمنانش مبارزه کند.

ایوب مردی بود که از خدا پیروی کرد. او برای مدت طولانی رنج های زیادی کشید. شیطان* خانواده او را گرفت و بیمارش کرد. اما خدا همه چیزهایی را که از دست داده بود به او پس داد.

یوئیل برای یهودا نبی بود. او گفت که خدا روزی ملتها را قضاوت خواهد کرد. او آن روز را «روز خداوند*» نامید.

یوحنا یک رسول* بود. او دوست بسیار نزدیک عیسی نیز بود. او با دقت به سخنان عیسی گوش داد و بسیاری از چیزهایی را که او گفت در کتابش نوشت. وقتی پیرمرد بود خدا به او رؤیایی داد*. او آنچه را در آخرین کتاب کتاب مقدس دید نوشت.

یوحنا باپتیست مردی بود که پیش از عیسی رفت تا راه را آماده کند. مردم را به بازگشت از گناه دعوت کرد*. او عیسی را تعمید داد.

یونس یک پیامبر بود*. خدا به او گفت که برو با نینوا صحبت کن. یونا سعی کرد فرار کند. ماهی بزرگی او را قورت داد. سپس آنچه را که خداوند از او خواست انجام داد. اما وقتی مردم به خدا برگشتند خوشحال نشد.

یوسف پسر مورد علاقه پدرش یعقوب بود. برادرانش از او متنفر بودند. آنها او را به افرادی که به مصر می رفتند فروختند. او با چیزهای سخت زیادی روبرو شد. اما خدا از او برای نجات خانواده اش استفاده کرد در حالی که غذایی برای خوردن وجود نداشت.

وقتی موسی درگذشت، یوشع رهبر قوم خدا شد. او آنها را به سرزمینی که خدا به آنها وعده داده بود هدایت کرد.

یوشع پس از تبعید، کاهن اعظم بود*. هنگامی که مردم به اسرائیل بازگشتند، در معبد* خدمت کرد.

یوشیا پادشاه یهودا بود. زمانی که پسر بود پادشاه شد. او رشد کرد و تبدیل به یکی از بهترین پادشاهان یهودا شد. او سپاهیان بیگانه را از سرزمین بیرون راند. او معبد را تعمیر کرد*. وقتی «کتاب شریعت موسی» را در معبد* یافت، مردم را دوباره به پرستش* خدا هدایت کرد. مردم سالها یوشیا را دنبال کردند.

یهودا یکی از پسران یعقوب بود. وقتی پدرش در حال مرگ بود، او را برکت داد. او گفت که خانواده اش بر دیگران حکومت خواهند کرد. دیوید از آن خانواده بود. سالها بعد، عیسی از خانواده یهودا متولد شد.

یهودا برادر عیسی بود. او نامه ای نوشت تا به کلیسا* در مورد معلمان دروغین هشدار دهد.

خدا بعد از مرگ جاشوا رهبران جدیدی را انتخاب کرد. این مردان و زنان را قاضی می نامیدند. آنها به حفظ اسرائیل* از شر دشمنانش کمک کردند.

کوره از خاندان لاوی بود. او از موسی ناراضی بود. پس کوشید مردم را از پیروی خود دور کند. اما خدا از قورح راضی نبود. خداوند سوراخ بزرگی در زمین باز کرد. قورح و دوستانش داخل شدند و زمین آنها را بلعید.

بره نامی بود که یوحنا عیسی را نامید. اسمش مثل یک عنوان بود. این بدان معنی است که عیسی مانند گوسفند کوچکی است که کسی او را برای قربانی کردن* در معبد* آورده است.

لازاروس دوست عیسی بود. عیسی گاهی در خانه خود می ماند. مریض شد و مرد. عیسی او را از مردگان زنده کرد.

لموئل یک پادشاه بود. او عاقل بود. برخی از سخنان حکیمانه او در کتاب امثال آمده است.

لاوی یکی از پسران یعقوب بود. مردان خانواده او کشیش شدند. آنها به مردم کمک کردند تا خدا را پرستش کنند. آنها از خیمه خدا مراقبت کردند.

لاوی نامی بود که به پسران لاوی داده شد. آنها کاهنان قوم خدا بودند. آنها به مردم کمک کردند تا خدا را پرستش کنند. آنها از خیمه خدا مراقبت کردند.

خداوند نامی است که بیشتر از خدا استفاده می شود. به ما می گوید که خداوند کسی است که کنترل را در دست دارد. هیچ کس با قدرتی بالاتر از خدا نیست. عیسی همچنین در عهد جدید خداوند* نامیده می شود.

لوقا مردی بود که از عیسی پیروی کرد. او رسول * نبود. اما او بسیاری از این مردان را می شناخت و داستان های آنها را شنید. او گاهی اوقات با پل در سفرهای خود می رفت. کتاب او در مورد عیسی در کتاب مقدس است. این یکی از اناجیل است*.

سازنده نامی است که برای خدا به کار رفته است زیرا او همه چیز را ساخته است. او همه چیزهایی را که می‌توانیم ببینیم و چیزهایی را که نمی‌توانیم ببینیم، خلق کرد.

مالکی یک پیامبر بود*. او با مردم یهودا که از تبعید برگشته بودند صحبت کرد. کتاب او آخرین کتاب پیامبران صغیر است*.

مارک مردی جوان بود که شروع به دنبال کردن عیسی کرد. او زمانی را با پیتر گذراند. او داستان عیسی را در کتابی که نام او را بر خود دارد بیان کرد.

مریم مادر عیسی بود. او به عنوان یک پسر از او مراقبت می کرد. هنگامی که او بر روی صلیب مرد * او آنجا بود. به یاد داشته باشید: زنان مختلفی به نام مریم در عهد جدید وجود دارد*.

متی قبل از ملاقات با عیسی مالیات جمع آوری کرد. عیسی او را فراخواند تا کار خود را ترک کند و به دنبال او بیاید. متی یک رسول* بود.

ملکی‌زادک یک کشیش بود. ابراهیم را ملاقات کرد و برکت داد. کتاب عبرانیان می گوید که عیسی نیز مانند او کشیشی بود.

مسیح یک عنوان است. یعنی «کسی را که خدا برای مسح برگزید*». سموئیل روی داود روغن زد تا نشان دهد که خدا او را به پادشاهی برگزیده است. بنابراین یهودیان از نام مسیح برای اشاره به پادشاهی استفاده می کردند که خدا برای نجات مردم می فرستد. او پادشاهی بود که پادشاهی خدا را می ساخت. آن پادشاهی* برای همیشه ادامه خواهد داشت. بنابراین مردم این پادشاه را مسیح می نامیدند. او کسی بود که خدا انتخاب کرد.

میکا یک پیامبر بود*. او قبل از حمله ارتش آشور به قوم اسرائیل* صحبت کرد.

موآب پسر لوط و یکی از دختران او بود. موآب پادشاهی در شرق پادشاهی یهودا بود. موآب سالها علیه اسرائیل جنگید.

مردخای عموی استر بود. او یک یهودی بود. او می دانست که برخی از افراد بد می خواهند همه یهودیان را بکشند. او به استر کمک کرد تا آنها را از صدمه زدن به یهودیان باز دارد.

موسی در مصر زمانی که خانواده یعقوب در آنجا زندگی می کردند به دنیا آمد. خداوند موسی را برای کمک به یهودیان برگزید. او آنها را نجات داد و از مصر بیرون آورد.

نعمان یک سرباز بود. او رهبر سپاه یک پادشاه خارجی بود. او مرد شجاعی بود. اما او خیلی مریض بود. او نزد الیشع آمد تا ببیند آیا او کمک خواهد کرد یا خیر. الیشع به او گفت که هفت بار در رودخانه غسل کند. این امر در ابتدا نعمان را عصبانی کرد. اما هنگامی که او آنچه را که الیشع به او گفت انجام داد، شفا یافت و پاک شد.

نداب بزرگترین پسر هارون بود. او و ابیهو کشیش بودند. اما آنها از دستور خداوند پیروی نکردند*. آنها قربانی را آنطور که باید نسوختند. پس خدا آتش فرستاد تا هر دو را بکشد.

نحوم یک پیامبر بود*. او در یهودا زندگی می کرد. او از جانب خدا علیه مردم نینوا سخن گفت. نینوا سالها قبل از سخن گفتن او به اسرائیل آمده بود*. ارتش بسیار ظالم بود. آنها افراد زیادی را کشتند. خیلی ها را در تبعید بردند*. حالا خدا قرار بود آنها را مجازات کند. او لشکری می فرستاد تا نینوا را نابود کند. خدا چنین کند. هیچ کاری نمی توانستند انجام دهند تا او را متوقف کنند.

نائومی زنی از سرزمین اسرائیل* بود. او در زمان قضات زندگی می کرد. او برای یافتن غذا به سرزمین دیگری رفت، در حالی که در اسرائیل غذا نبود. شوهرش همانجا فوت کرد. هنگامی که او به خانه خود بازگشت، یک زن جوان به نام روت با او آمد.

ناتان در زمان داوود پیامبر* بود. او به داوود گفت که خدا چه می خواهد بگوید. او داستانی را به داوود گفت که باعث شد از گناهی که مرتکب شده بود توبه کند.

نبوکدنصر پادشاه بابل بود. او با ارتش خود به اسرائیل* آمد. پس از سالها جنگ وارد شد و معبد را سوزاند. او بسیاری از مردم را به تبعید برد*.

نحمیا به پادشاه ایران خدمت کرد. او یک یهودی* بود. او شنید که مردمش به کمک نیاز دارند. او به سرزمین بازگشت. او به مردم در ساختن دیوار کمک کرد.

نیقودیموس از فرمانروای یهودیان* بود. او نزد عیسی آمد تا چند سؤال مهم از او بپرسد. هنگام مرگ عیسی او آنجا بود. او به دفن جسدش کمک کرد.

نوح مردی بود که خدا برای ساختن قایق انتخاب کرد. وقتی طوفان آمد، نوح و خانواده اش در قایق سالم بودند. خداوند زمین را با آب پوشانید و بقیه مردم مردند. خداوند به نوح و خانواده اش گفت که پس از آن دوباره زمین را از مردم پر کنند.

عبدیه یک پیامبر بود*. او برای خدا به مردم ادوم سخن گفت. ملت با یهودا مهربان نبودند. حالا خدا با آنها مهربانی نمی کند. ارتش قدرتمندی علیه آنها می آمد. بعد از آن هیچکس آنها را به یاد نمی آورد. اما خدا قوم خود را به سرزمین خود باز خواهد گرداند. این همان کاری است که او قول داده بود انجام دهد.

اونیسیموس یک برده بود. او از دست استادش فرار کرد. او زمانی که پل را در زندان بود ملاقات کرد و به او کمک کرد. او همچنین به آنچه پولس در مورد عیسی گفت ایمان داشت. پولس نامه ای برای استادش فرستاد تا از او بخواهد با او مهربان باشد. آن نامه اکنون بخشی از کتاب مقدس است.

پل مردی بود که به عیسی ایمان نداشت. نام او در آن زمان شائول بود. عیسی نزد او آمد و او را رسول* کرد. در آن زمان عیسی نام خود را به پولس تغییر داد. نامه های زیادی نوشت. برخی از آن حروف اکنون در کتاب مقدس موجود است*.

پطرس یک رسول* بود. او یکی از اولین افرادی بود که عیسی را پس از بازگشت از مرگ دید. خدا از او برای کمک به شروع کار کلیسا* استفاده کرد.

فرعون عنوان پادشاه مصر بود. زمانی که موسی در مصر فرعونی زندگی می کرد. او نمی خواست بنی اسرائیل* را ترک کند. اما خدا معجزات زیادی کرد* و نظرش تغییر کرد.

فریسیان مردانی بودند که در زمان عیسی روی زمین، رهبران یهودیان* بودند. آنها سعی کردند از قوانین موسی پیروی کنند. آنها نمی خواستند مردم از عیسی پیروی کنند. آنها کسانی بودند که می خواستند عیسی را بکشند.

فیلمون دوست پولس بود. او ثروتمند بود و برده های زیادی داشت. پولس یکی از غلامانی را که از دست فیلیمون فرار کرده بود، می شناخت. نامه ای به او نوشت تا آن غلام را پس بگیرد. او می خواست که غلام را برادر بداند.

فیلیپ به کلیسای جدید* در اورشلیم خدمت کرد. او در دادن غذا به بیوه های آنجا کمک کرد. خدا از او استفاده کرد تا در بسیاری از جاها درباره عیسی به مردم بگوید.

فیلیپی ها مردمی از شهر فیلیپی بودند. افراد زیادی در آنجا بودند که به خبر خوش در مورد عیسی ایمان آوردند. پولس در آنجا نامه ای به کلیسا نوشت. او می خواست از آنها برای کمک به او در انجام کارهایش تشکر کند. آن نامه اکنون بخشی از کتاب مقدس است*.

کاهنان در اسرائیل* مردانی بودند که به مردم کمک می‌کردند خدا را پرستش کنند. کاهن این کار را از زمانی که موسی رهبر بود شروع کرد. آنها مراقب خیمه خدا بودند. آنها برای مردم فداکاری کردند. هنگامی که سلیمان معبد را ساخت، آنها از آن مراقبت کردند. آنها تا زمان زندگی عیسی و سالها پس از آن به مردم خدمت کردند.

انبیا مردانی بودند که برای خدا صحبت می کردند. خدا به آنها گفت که چه بگویند و آنها آنچه را که خدا گفته بود به مردم گفتند.

این ملکه از سلیمان دیدن کرد تا شهر او را ببیند و به پادشاهی او نگاه کند*. او از کاری که او انجام داده بود تحت تأثیر قرار گرفت.

رحاب زنی بود که در اریحا زندگی می کرد. هنگامی که یوشع مردانی را برای تماشای زمین فرستاد، آنها را پنهان کرد و از آنها محافظت کرد. بعداً، ارتش اسرائیل* به او و خانواده اش رحم کردند.

رخابیت ها خانواده ای بودند که ارمیا در کتاب خود درباره آنها صحبت کرد. به پدرشان قول دادند. آنها حتی زمانی که پیامبر* به آنها گفته بود، این وعده را نمی شکنند.

رحبعام پسر سلیمان پادشاه بود. وقتی سلیمان مرد، پادشاه تمام اسرائیل شد*. اما او عاقل نبود. او به مردم گفت که باید مالیات بیشتری بپردازند و بیشتر از آنچه برای پدرش انجام دادند کار کنند. مردم علیه او روی آوردند. ده خانواده در شمال از هم جدا شدند. ملت خود را ساختند و پادشاه خود را انتخاب کردند. رحبعام در یهودا ماند و اولین پادشاه آن شد.

رومی ها مردمی بودند که در شهر روم زندگی می کردند. یا افرادی بودند که بخشی از ملتی بودند که از روم حکومت می کردند.

روث با یکی از پسران نائومی ازدواج کرد. او نائومی و خدایش را دنبال کرد. او با بوعز ازدواج کرد. داستان او در کتاب روت آمده است.

سامری ها مردمی بودند که در سامره زندگی می کردند. آنها بخشی از یهودیان * بودند، اما آنها به همان روشی که یهودیان * انجام می دادند * پرستش نمی کردند. یهودیان* سامری ها را دوست نداشتند.

سامسون قاضی* در اسرائیل* بود. موهای بلندی داشت. آن مو نشانه آن بود که او را برای خدا جدا کرده بودند. او را بسیار قوی کرد. او در جنگ های زیادی پیروز شد. اما او مراقب اطاعت خدا نبود. او هنگام مرگ بسیاری از دشمنان خدا را کشت.

ساموئل آخرین داور* اسرائیل بود. پیامبر هم بود*. خدا از او استفاده کرد تا داوود را پادشاه اسرائیل کند*.

این دو مرد پس از تبعید در اورشلیم زندگی کردند*. هنگامی که مردم به سرزمین بازگشتند، این دو مرد سعی کردند با آنها مخالفت کنند. آنها سعی کردند آنها را از تعمیر دیواری که شهر را احاطه کرده بود بازدارند.

سارا همسر ابراهیم بود. خدا وعده داده بود که وقتی پیر شد صاحب پسری خواهد شد. او پسری به نام اسحاق به دنیا آورد.

شیطان رهبر ارواح شیطانی* است. او دشمن خداست. او به باغ آمد تا آدم و حوا را فریب دهد. او برای ایوب مشکلات زیادی ایجاد کرد. اما خدا او را بدون مجازات برای همیشه رها نمی کند. خداوند او را در آتشی خواهد انداخت که هرگز خاموش نخواهد شد.

شائول اولین پادشاه اسرائیل* بود. او در ابتدا یک رهبر قوی بود. اما او برای اطاعت خدا صبور و مراقب نبود. شائول مرد و داوود پادشاه شد.

مار حیوانی بود که در باغ با حوا صحبت کرد. مار واقعاً شیطان* بود. او به حوا دروغ گفت و او را به شک در خدا واداشت.

بنده خداوند* نامی است که اشعیا برای صحبت درباره مسیح استفاده می‌کرد. او برای نجات مردمش می آمد.

شولامی نامی برای زن در کتاب سرود سلیمان است. او مرد جوانی را دوست داشت. او را دوست داشت. این کتاب در مورد آنچه آنها به یکدیگر گفتند است.

سیلاس یکی از دوستان پولس بود. جاهای زیادی رفتند. آنها بشارت عیسی را به مردم گفتند. آنها به کلیساها هر جایی که می رفتند کمک می کردند.

شمعون پیتر یک رسول* بود. او یکی از اولین افرادی بود که عیسی را پس از بازگشت از مرگ دید. خدا از او برای کمک به شروع کار کلیسا* استفاده کرد. او را بیشتر با نام پیتر می شناسند.

سلیمان پسر داوود بود. او پس از مرگ داوود پادشاه بود. خدا او را بسیار عاقل کرد.

استفان بخشی از اولین کلیسای* در اورشلیم بود. مردم به او اعتماد کردند. وقتی بیوه‌ها به غذا نیاز داشتند، کلیسا* از استفان خواست تا به آنها کمک کند. او مرد، زیرا او در مورد عیسی صحبت کرد. برخی از یهودیان* بر او خشمگین بودند. آنها به سوی او سنگ پرتاب کردند تا اینکه مرد.

تسالونیکی ها مردم تسالونیکی بودند. پل در یکی از سفرهای خود از آن مکان دیدن کرد. افراد زیادی به او گوش دادند. بسیاری از آنها تصمیم گرفتند از عیسی پیروی کنند. دو نامه برایشان نوشت. هر دوی این نامه ها اکنون بخشی از کتاب مقدس هستند.

توماس یک رسول* بود. هنگام مرگ عیسی او آنجا بود. اما اولین باری که مردم عیسی را پس از برخاستن از مرگ دیدند، آنجا نبود. بنابراین توماس شک کرد. اما وقتی عیسی را دید، ایمان آورد.

تیموتائوس مرد جوانی بود که برای پولس مانند پسر بود. او به رهبری کلیسا* و انتخاب رهبران برای آن کمک کرد. پولس دو نامه نوشت تا به او کمک کند تا بداند چگونه از کلیسا مراقبت کند*.

تیتوس مرد جوانی بود که به پولس کمک کرد. او همچنین به طرق مختلف به قوم خدا کمک کرد. پولس به او نامه ای نوشت تا بداند چگونه از کلیسا مراقبت کند*. آن نامه اکنون در کتاب مقدس است*.

تیخیکوس دوست پولس بود. در برخی از سفرهایش با او رفت. او به او کمک کرد تا برای مردم فقیر اورشلیم پول جمع کند. وقتی پولس نامه خود را به افسس نوشت، تیخیکوس آن را به آنجا برد.

عزّه مردی بود که در زمان داوود می زیست. او کشتی مخصوص خدا را دید که با یک واگن از کنارش گذشت. او فکر کرد که قرار است بیفتد، بنابراین آن را لمس کرد. وقتی او کشتی را لمس کرد، خدا جان او را گرفت.

عزیا پادشاه اسرائیل بود*. او در زمان اشعیا می زیست. او کارهای خوب زیادی انجام داد. اندکی پس از مرگ، اشعیا به معبد* رفت و دید* خاصی از خدا داشت.

وشتی ملکه ایران بود. او در مهمانی پادشاهان نمی رقصد. بنابراین پادشاه تصمیم گرفت ملکه جدیدی را انتخاب کند. پس از مدتی، استر ملکه بعدی شد.

خشایارشا پادشاه ایران بود. او به ملکه خود گفت که در یک مهمانی برای او برقصد. وقتی او نپذیرفت، تصمیم گرفت ملکه جدیدی را انتخاب کند. استر ملکه ای بود که او انتخاب کرد.

زکریا یک نبی بود*. کشیش هم بود*. او برای خدا به مردم یهودا سخن گفت. او پس از بازگشت مردم از تبعید، پیامبر بود. او به مردم گفت که خدا را یاد کنند و کار معبد را تمام کنند*.

صفونیا یک نبی بود*. او برای خدا به مردم یهودا سخن گفت. او چیزهای زیادی را دید که باید تغییر کند. مردم برای خدا زندگی نمی کردند. آنها رفتاری مهربانانه با یکدیگر نداشتند. فرمود توبه کنید*. ممکن است سخنان او باعث شود که یوشیا پادشاه را به سوی خدا هدایت کند.

زروبابل یک یهودی* بود. او در بابل به دنیا آمد. او از خاندان داوود بود. او بسیاری از یهودیان* را به سرزمین مادری خود بازگرداند. برخی از پیامبران* گفتند که خداوند او را برگزید تا مردم را به سرزمین بازگرداند.

زوفر یکی از دوستان ایوب بود. او به ایوب توصیه هایی کرد. توصیه او مفید نبود.

آفریقا سرزمین بزرگ جنوب اسرائیل* است. مردم آن سرزمین به عیسی ایمان آوردند. آنها زمانی که برای اولین بار شروع شد بخشی از کلیسا شدند.

آشور ملتی در شمال اسرائیل بود. سالها دشمن اسرائیل بود*. آشور آمد و بسیاری از مردم اسرائیل* را به تبعید برد.

بابل شهری در سرزمین بابل بود. آنجا جایی بود که خدا زبانها را با هم اشتباه گرفته بود.

بابل ملتی در شمال اسرائیل* بود. سالها دشمن یهودا بود. روزی بابل به یهودا آمد و بسیاری از مردم را به تبعید برد*.

بیتل روستایی در شمال اورشلیم بود. آنجا جایی بود که یعقوب نردبانی را دید که به بهشت می رسید.

بیت‌لحم روستایی در جنوب اورشلیم بود. دیوید در آنجا متولد شد. عیسی نیز در آنجا متولد شد.

قیصریه شهری در ساحل دریا بود. این نام به افتخار سزار، فرمانروای روم گرفته شد. پولس در راه خود به رم در این شهر توقف کرد.

کنعان نام سرزمینی بود که خدا وعده داده بود به ابراهیم بدهد. قبل از اینکه فرزندان ابراهیم در آنجا زندگی کنند، این سرزمین کنعان نامیده می شد. قلمرو درست از آن سوی رودخانه اردن شروع شد.

Colosse شهری در آسیا بود. افراد زیادی در آنجا بودند که به خبر خوش در مورد عیسی ایمان آوردند. پولس نامه ای برای کمک به کلیسا* در آنجا نوشت.

کورینت شهری در آسیا بود. افراد زیادی در آن شهر سفر کردند. پولس به رساندن خبر خوب به آنجا کمک کرد. او نامه‌های زیادی برای کمک به کلیسای قرنتس نوشت.

کرت یک جزیره است. پولس در آنجا به کلیسا کمک کرد. او تیتوس را به آنجا فرستاد تا به آنها بگوید چگونه به کلیسای کرت کمک کرده و از آن محافظت کنند.

نوح پسری به نام هام داشت. هام چهار پسر داشت. کوش یکی از آنها بود. قوم او در شمال آفریقا ساکن شدند. کوش نام آن منطقه شد.

عدن نام باغی بود که خداوند برای آدم و حوا ساخت.

ادوم مکانی بود که خاندان عیسو در آن ساکن شدند. شمال یهودا بود. مردم در آنجا شهرهاي زيادي ساختند. نام آن منطقه ادوم بود.

مصر سرزمینی در جنوب اسرائیل بود. پسران یعقوب سالها در مصر زندگی کردند تا اینکه موسی آمد تا آنها را بیرون کند. وقتی عیسی پسر کوچکی بود، خانواده‌اش برای مدتی به آنجا رفتند.

افسوس شهری در آسیا بود. پل به آنجا سفر کرد و دو سال در آنجا زندگی کرد. کلیسا* آنجا قوی بود. پولس نامه ای برای کمک به کلیسا* در آنجا نوشت.

غلاطیه ناحیه‌ای در شمال اسرائیل بود*. شهرها و روستاهای زیادی در آنجا بود. بسیاری از مردم آن ناحیه بشارت عیسی را شنیدند. پولس نامه ای برای کمک به کلیسا* در آنجا نوشت.

خداوند اولین مرد و زن را آفرید. او همچنین یک مکان ویژه برای زندگی آنها ساخته است. آنها هر آنچه را که نیاز داشتند در آنجا داشتند. آن مکان باغ نام داشت.

خدا به موسی گفت که خیمه را به عنوان مکانی برای زندگی خدا با مردم بسازد. مردم هر جا می رفتند چادر را می بردند. آنها خیمه را به سرزمینی که خدا به آنها وعده داده بود بردند.

اسرائیل نامی بود که مردم به سرزمینی که خدا به ابراهیم وعده داده بود داد. پس از تقسیم ملت، سرزمین شمال اسرائیل اسرائیل نامیده شد. سرزمین جنوب یهودا نام داشت.

اریحا شهری در سرزمین موعود بود. یوشع بلافاصله پس از اینکه اسرائیل را به داخل سرزمین هدایت کرد بر شهر غلبه کرد.

اورشلیم شهری بود که داوود در آن زندگی می‌کرد. سلیمان معبد را در آنجا بنا کرد. این شهر اصلی یهودا بود.

رود اردن بخشی از مرز اسرائیل* در شرق بود. مردم از این رودخانه عبور کردند تا وارد سرزمینی شوند که خدا به ابراهیم وعده داده بود. بعداً عیسی در این رودخانه تعمید یافت.

یهودا نامی بود که مردم به بخش جنوبی اسرائیل دادند. پس از تقسیم ملت، سرزمین شمال اسرائیل نام گرفت. سرزمین جنوب یهودا نام داشت.

موآب و عمون دو کشور نزدیک اسرائیل بودند*. آنها دوستان قوم خدا نبودند. با آنها جنگ کردند. آنها به دشمنان اسرائیل کمک کردند. پیامبران* غالباً علیه این کشورها صحبت می کردند.

نینوا پایتخت آشور بود. خداوند یکی از پیامبران خود را به آنجا فرستاد تا به آنها پیامی بدهد. سالها بعد، مردم نینوا ارتش خود را آوردند تا با قوم خدا جنگ کنند. بسیاری از آنها را کشتند. آنها بسیاری را به تبعید بردند*.

فارس ملت بزرگی بود. پس از تبعید مردم در آنجا کنترل بابل را به دست گرفت. رهبران آنجا به برخی از قوم اسرائیل اجازه بازگشت به سرزمین خود را دادند.

فیلیپی شهری در آسیا بود. پولس به آنجا رفت تا مژده عیسی را به مردم بگوید. خیلی ها باور کردند. پولس به کلیسای* آن شهر نامه ای نوشت تا به آنها کمک کند تا از عیسی پیروی کنند. آن نامه اکنون بخشی از کتاب مقدس است*.

فلسطه قلمروی جنوب و غرب اسرائیل بود*. این سرزمینی بود که فلسطینیان در آن زندگی می کردند. این افراد دشمن اسرائیل بودند*. آنها مردمی بودند که در جنگ مهارت داشتند.

سرزمین موعود یکی از نام‌های سرزمین اسرائیل* است. این سرزمینی است که خداوند به ابراهیم وعده داده است.

رم شهری در اروپا بود. رم پایتخت پادشاهی* رومیان بود.

سامره شهری در اسرائیل* بود. پایتخت پادشاهی شمالی* بود. سامره همچنین نامی بود که به قلمرو اطراف آن شهر داده شد.

معبد مکانی بود که سلیمان برای خدا ساخت. آنجا مکانی بود که اسرائیل* خدا را پرستش می کرد. جایی بود که مردم قربانی می کردند*. این مکانی بود که خدا می توانست با قوم خود باشد.

«بیابان» جایی بود که اسرائیل پس از ترک مصر در آنجا سرگردان شد. جای کویری بود. خداوند آنها را به مدت 40 سال در بیابان هدایت کرد.

نام دیگری برای شهر اورشلیم؛ شهر قوم خدا؛ کوه مقدس در اورشلیم؛ شهر خدا در بهشت*.