عهد جدید | اناجیل
علامت
عهد عتیق
کتاب از کجا شروع می شود؟
کتاب مرقس زمانی آغاز می شود که عیسی با یحیی باپتیست ملاقات کرد.
مکان هایی برای رفتن
عیسی داستان هایی تعریف کرد.
مرقس 4: 1-25
عیسی طوفانی را آرام کرد.
مرقس 4:34-43
عیسی دختری را از مرگ زنده کرد.
مرقس 5:21-43
عیسی روی آب راه می رفت.
مرقس 6:45-52
عیسی دستگیر شد.
مرقس 14:43-72
پایان کتاب کجاست؟
این کتاب پس از آن که خداوند عیسی را از مرگ زنده کرد به پایان می رسد.
مردم بدانند
عیسی
جان
جیمز
سیمون
فریسیان
داستان مارک
کتاب مرقس کوتاهترین انجیل از چهار انجیل* است. هر یک از اناجیل* داستان یکسانی را بیان می کند. آنها در مورد چیزهایی که عیسی گفت و انجام داد می گویند. اما هر کدام آن را به شیوه ای متفاوت بیان می کنند. مرقس داستانهای زیادی از سایر انجیل ها نقل کرد*. اما او بسیاری از چیزهایی را که سایر اناجیل* می گویند کنار گذاشت. او در مورد تولد عیسی چیز زیادی نگفت. او در مورد خانواده یا زندگی اولیه اش صحبتی نکرد. او با داستان یحیی تعمید دهنده شروع کرد که به مردم گفت که مسیح* در حال آمدن است. او بسیاری از چیزهایی را که عیسی درباره «روزهای آخر» گفت. [1] او چیزهای زیادی را که عیسی درباره امید* اسرائیل گفت* درج کرد.
مرقس در کتاب خود به طرق مختلف درباره عیسی صحبت کرد. او از عیسی به عنوان محبوب ترین پسر خدا صحبت کرد. [2] او را پسر انسان دید. [3] او را پسر موعود داوود دید [4] – مسیحا. و او را به عنوان خدمتکار رنج دیده، [5] همانطور که اشعیا او را توصیف کرد.
مرقس بسیاری از همان داستان هایی را که سایر اناجیل بیان می کنند، بیان می کند. داستان هایی وجود دارد که هم در لوقا و هم در متی یافت می شود. اما یک داستان وجود دارد که عیسی گفت که فقط در مرقس یافت می شود. عیسی گفت
«اینجا ملکوت خدا چگونه است. کشاورز دانه را روی زمین می پاشد. شب و روز بذر می روید و می روید. چه کشاورز بخوابد و چه بیدار شود این اتفاق می افتد. او نمی داند چگونه این اتفاق می افتد. خاک به خودی خود دانه تولید می کند. ابتدا ساقه بالا می آید. سپس سر ظاهر می شود. سپس، دانه کامل در سر ظاهر می شود. خیلی زود غلات به طور کامل رشد می کنند. پس کشاورز آن را قطع می کند، زیرا برداشت آماده است.» [6]
مرقس بیشتر درباره آخرین هفته زندگی عیسی صحبت کرد. او داستان هایی از چگونگی مرگ عیسی و برخاستن از مردگان را بیان کرد. آن روزها با کلماتی که پیتر گفت آغاز شد."تو مسیح هستی." [7]
پس از آن، عیسی به دوستان خود گفت که قرار است برای او چه اتفاقی بیفتد. او کشته می شد. اما او در قبر نمی ماند. او دوباره زنده می شد.
سپس شروع به تعلیم به آنها کرد که پسر انسان باید رنجهای زیادی را متحمل شود و از او طرد شود. و او باید کشته شود و پس از سه روز دوباره برخیزد.» [8]
مرقس کتاب خود را نوشت تا به مردم بگوید که عیسی کیست. عیسی پسری بود که خدا به ابراهیم وعده داده بود. عیسی پادشاهی بود که خدا به داوود وعده داده بود. عیسی مسیحی* بود که انبیا* گفتند او خواهد آمد.
متی کتاب خود را برای کمک به یهودیان* برای دانستن عیسی نوشت. مارک کتاب خود را برای همه نوشت. او می خواست که همه مردم از تمام نقاط جهان به عیسی ایمان بیاورند.
مرقس داستان را به گونه ای بیان کرد که وعده های پیامبران را به مردم یادآوری کرد. عیسی کسی بود که آمد تا قوم خود را نجات دهد. اما این افراد او را نخواستند. مارک می خواست به مردم کمک کند تا سخنان اشعیا را به خاطر بسپارند.
«مردها به او از بالا نگاه می کردند. او را نپذیرفتند. او همه چیز را در مورد رنج می دانست. او مثل کسی بود که مردم روی از او برمی گردانند. ما از بالا به او نگاه کردیم. ما هیچ احترامی برای او قائل نبودیم.» [9]
مرقس در آخرین قسمت کتاب خود نشان داد که چگونه کاهنان می خواستند عیسی را بکشند. پس سربازان عیسی را بر روی صلیب* گذاشتند. در دست و پایش میخ گذاشتند. مرگ او مرگ هولناکی بود. وقتی عیسی در حال مرگ بود، دوستانش بسیار ترسیدند. حتی پطرس، یکی از شاگردان نزدیک عیسی، گفت که او را نمیشناسم.
اما چند روز بعد، فرشته ای* به دوستان عیسی گفت که او دوباره زنده شده است. بعداً در همان روز، خود عیسی برای دیدن دوستانش آمد. دیدند که زنده است. و به آنها گفت که پیام خدا را به همه مردم برسانند. کتاب اعمال رسولان داستان چگونگی انجام آنها را بیان می کند.
[1] مرقس 1: 2-8
[6] مرقس 4:26-29
[7] مرقس 8:29
[8] مرقس 8:31
[9] اشعیا 53:3