عهد جدید | نامه های عمومی
1 پیتر
عهد عتیق
کتاب از کجا شروع می شود؟
پطرس این نامه را به مردمی که دور از اورشلیم پراکنده بودند نوشت. او این نامه را 20-30 سال پس از صعود عیسی به بهشت نوشت.
مکان هایی برای رفتن
خدا یک امید زنده بود
اول پطرس 1: 2-6
مردم سنگ های زنده و مردمان برگزیده بودند
اول پطرس 2: 1-10
وقتی رنج می برید ادامه دهید
اول پطرس 2:25
برادرانه عشق بورزید
اول پطرس 3: 8-16
به متواضعان فیض عطا کن
اول پطرس 5:5-11
پایان کتاب کجاست؟
پطرس به آنها گفت که در فیض خدا بایستند* و آرامش خدا را بدانند*.
مردم بدانند
پیتر
علامت
سیلاس
داستان 1 پیتر
پیتر نویسنده نامه است. او یکی از مردانی بود که عیسی انتخاب کرد. او رهبر کلیسای اورشلیم شد. او این نامه را برای کمک به مسیحیان که مشکل داشتند نوشت. بسیاری از مردم این مسیحیان جدید را دوست نداشتند. آنها نمی خواستند کسی از عیسی پیروی کند. این افراد برایشان دردسر درست کردند. بنابراین، بسیاری از مسیحیان جدید خانه های خود را ترک کردند و به مکان های دیگر نقل مکان کردند. آنها احساس می کردند که در سرزمین غریب غریب هستند. آنها از خانه دور بودند. و مردم هنوز با آنها مهربان نبودند.
پیتر این نامه را برای تشویق آنها نوشت.
او می خواست آنها به یاد داشته باشند که خدا آنها را برای قوم خود برگزیده است. و عیسی به زمین باز خواهد گشت تا پادشاهی خود را برپا کند*. ممکن است اکنون برای مدت کوتاهی رنج بکشند. اما پس از بازگشت عیسی هرگز رنج نخواهند برد. به همین دلیل بود که آنها می توانستند امیدوار باشند*. حتی پیامبران * در عهد عتیق * در مورد این امید * صحبت کردند. بنابراین مسیحیان میتوانستند به خدا اعتماد کنند تا از آنها مراقبت کند. او عیسی را فرستاد تا آنها را نجات دهد. او پس از مرگ عیسی را دوباره زنده کرد. او را از قبر بیرون آورد. خدا این کار را برای آنها کرد. او قدرت زیادی داشت. هیچ چیز نمی توانست او را وادار به نقض عهد کند.
حالا باید جوری زندگی کنند که خدا راضی باشد. آنها باید مردمی مقدس باشند. آنها باید از انجام کارهای شیطانی دست بردارند. آنها نباید دروغ بگویند. آنها باید از خواستن آنچه دیگران داشتند دست بردارند. آنها نباید علیه یکدیگر صحبت کنند. اما آنها باید بخواهند به سخنان خدا گوش دهند و از آنها اطاعت کنند.
اگر این کار را می کردند، مردم می دیدند که چگونه زندگی می کنند. و وقتی دیدند چگونه زندگی می کنند، می خواهند بدانند چرا. وقتی مردم از آنها سؤال می کردند، باید آماده پاسخگویی باشند. سپس آنها می توانستند درباره عیسی به آنها بگویند.
هنگامی که آنها رنج می کشیدند، آنها باید به یاد داشته باشند که عیسی نیز رنج می برد. او مجازات کارهای بدی را که انجام دادند، گرفت. به این ترتیب آنها را مردم خود قرار داد. هنگامی که عیسی عذاب کشید، بسیاری از مردم بر سر او فریاد زدند و سخنان خشمگینانه گفتند. اما عیسی به آنها فریاد نزد. او نگفت که اتفاقات بدی برای آنها خواهد افتاد. به خدا توکل کرد. او می دانست که خدا همیشه منصفانه قضاوت می کند. این روشی بود که آنها باید در هنگام رنج نیز رفتار کنند.
پیتر نمی خواست آنها فراموش کنند که چه کسی هستند. آنها کشیش بودند. [1] آنها قوم سلطنتی خدا بودند. آنها با هم محل زندگی خدا بودند. آنها امت مقدس خدا بودند. آنها افرادی بودند که به کلام خدا اعتماد کردند. کلام خدا به آنها حیات تازه بخشید. کلام خدا اکنون و برای همیشه صادق بود. [2]
بنابراین آنها می توانستند نوع زندگی عیسی را دنبال کنند. آنها می توانند یکدیگر را دوست داشته باشند. آنها می توانستند به همسر یا همسر خود احترام بگذارند. احترام مناسب را به همه نشان دهید. قوم خدا را دوست بدار برای خدا احترام قائل باش به پادشاه احترام بگذار
پیتر از آنها می خواست که زندگی خوبی داشته باشند. وقتی آنها این کار را انجام دادند، افرادی که عیسی را نمی شناختند مایل بودند او را بشناسند. رهبران کلیسا باید مراقب افرادی بودند که در کلیسا بودند. قرار بود برای مردم نمونه باشند. مردان جوان باید به بزرگترها احترام می گذاشتند. قرار بود به آنها گوش دهند. قرار بود از آنها یاد بگیرند. خدا خواست که همه متواضع باشند و خود را کنترل کنند. برای قدرت و قدرت به خدا اعتماد کنید. او آن را فراهم می کرد.
[1] اول پطرس 2:5
[2] اول پطرس 1:23